نیمکت کهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولین بارش زمستانی
از ذهن پک کرده است
خاطره شعرهایی را که هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهایی را که هرگز نخوانده بودی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-
برای حمایت از وبلاگ بر روی لینک بالای صفحه کلیک کنید
رویا جان مطلبی که برام نوشته بودی خیلی زیبا بود . اگه دوباره سر بزنی می بینی که دیگه فقط ی نظر نیست ...
سلام
شعر خیلی زیبایی بود
مرسی اومدی
هنوز کامل وبت رو نخوندم ولی مطمئنم با این قلم زیبا و طبع لطیف حتما زیباست
قول میدم بخونمش
من آپم بیا
فعلا
رویا جان نظر خصوصی چی شده؟
سلام
حیف وبلاگ قشنگت و نوشته های دلنشینت نیست که باپیام های بازرگانی هم بستر بشوند.
میشل فوکو میگه حتی غم نان هم عذر خوبی برای فاحشگی هنر نیست .
عزیزم کسی که دل نوشته هاشو نمی فروشه
سلام خوبی شعر پرمعنایی نوشتی ..مرسی امیدوارم موفق باشی
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن ...به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد...نه چون انسان که بعد از رفتن همدم... گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
سلام دوست عزیز
ممنون که بهم سر زدی
وبلاگ زیبایی داری مطالبت خیلی زیبان
دوست دارم شما رو لینک کنم برا تبادل لینک خبرم کن
از اینکه به وبم سر زدید خوشحال شدم
وبتون قشنگه
با تشکر
سلام
دلتنگ رفتنت هستم و می خواهم به خوبیها سلام کنم
و لحظه هایی که نیامدند را می شمارم
و به خیال گرم فردا " امروزم را می کشم
و فردا را نیز " امروز می کنم
به وبلاگمون سر بزنین. ممنون
salam bloge ghashangi dari khili dust daram bishtar ba ham ashna beshim09364696550
سلام
رویای خوب
از ارائه مطلب جالبت نهایت تشکر را دارم باز به من سر بزن . موفق باشید . فونتم را عوض کردم می توان خواند .
سلام
رویای خوب
وبلاگتان را به وبلاگم پپوند زدم . از مطالب و قلمتان خیلی خوشم اومد . موفق باشید .
سلام خوبی؟
سلام وبلاگ قشنگی دارید من هم براتون یه شعر قشنگ از سهراب سپهری می نویسم امیدوارم خوشتون بیاد راستی وبلاگ من حقوقی و علمی است هرچند یه کم ادبیش هم کردم اگه تونستید حتما سر بزنید و پیام بزارید. مرسی
نشانی
خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سربدر می آرد،
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دوقدم مانده به گل،
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا ، جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی :
«خانه دوست کجاست؟»
سلام وب باهالی دارید وقت کردید یه سری به ما بزنید
شعر نسروده را بداند/ آواز نخوانده را بخواند
ذهنش چو به ذهن ما زند لینک/هر چیز ندیده را بداند
هم قصهی نانموده داند/ هم نامهی نانوشته خواند
برای اطلاع از پایان قصهی ظهر پنشنبه، صبح شنبه را بخوان. آپم
با سلام
از اینکه این نظر زیبا را دادید متشکرم
می خواستم ازتون درخواست کنم اگه می شه با هم تبادل لینک داشته باشیم
اگر من از برای عشق غزلی غزلی سازم
لعن شهریار و شهریاران را توشه خود سازم
سلام
ممنون از حضورت
شرمنده دیر اومدم
منتظرت می مونم
سلام
متن هات خیلی زیبا هست
خوشحال میشم به من سر بزنی
خاطره شعرهایی را که هرگز نسروده بودم
خیلی برام دلچسب بود.
به من هم سر بزن
سلام
این شعر از حسین پناهیه...
لطف کن اسم شاعر و بنویس...
ممنون