دلم را شکستند وگفتند قسمت نبود
به خونش کشیدند وگفتند قسمت نبود
همه آرزوهای ناز پرورده ام را
به دستان پاییز دادند وگفتند قسمت نبود
دو چشمان پر انتظار بهارم
به روی خزانش گشودندو گفتند قسمت نبود
همان کلبه ی رویای کوچکم را
به آتش کشیدند وگفتند قسمت نبود
گرفتند آیینه ام را دلم را به بند
جفایش کشیدند وگفتند قسمت نبود
نهالی که بودش نهال امید
به دار غم اویختند و گفتند قسمت نبود
از این پس به هر جا باشم نویسم
دلم را شکستند وگفتند قسمت نبود.