همیشه با منی اما بی من... باشد روزی که حتی بی من با من باش
کیستی که من این گونه به اعتماد نام خود را با تو می گویم."احمد شاملو"
در بن بست هم راه آسمان باز است پرواز را بیاموز
اسمون رو دوست دارم اما نه رنگ ابیشو اسمونو دوست دارم با اون هوای ابریشو
بگذار تا دل من بی انتها تکرار کند که تنها تو را می خواهد، فقط تو را..
.
کسی رو برای دوستی انتخاب کن که قلب بزرگی داشته باشه تا برای واردشدن به قلبش مجبورنشی خودتو کوچک کنی
هر چند پرستیدن بت مایه کفر است×××××× ما کافر عشقیم گر این بت نپرستیم
همواره حسی غریب مرا به جایی می کشاند که تو نیستی...
تو اگر در تپش باغ .خدا را دیدی، همّت کن ------------ و بگو ماهی ها،حوضشان بی آب است
شبی با خود تو را در خلوت میخانه می خواهم *******لبت را بر لبان خیش چو میخانه می خواهم
همون که مهربونه دلش با دلمونه خودش دوره ولی تو یادمونه
امشب از آسمان دیده تو، روی شعرم ستاره میبارد، در سکوت سپید کاغذها، پنجههایم جرقه میکارد ...
به نام انکه دوستی رو در یک لبخند و جدایی رو در قطره اشکی آفرید
چقدر تلخ است که هزاران هزار معادله چند مجهولی زندگی را در زیر لبخندی ساختگی به زور هول